مریم معصومه اینجا است. او دستهای خود را باز میکند، به آسمان نگاه میکند و میگوید: "تسبیح بر یسوع باشد. فرزندانی عزیز، اکنون با من دعا کنید تا در همه دلها صلح وجود داشته باشد." ما دعا کردیم. "شبانه اینکه، فرزندانی عزیز، دعوت میکنم که جهان را به عنوان یک صلح نامطمئن و یک صلح کاذب بدانید، و تمام فرزندان من را دعوت میکنم تا در عشق مقدس متحد شوند و خودشان را با صلیب آشتی دهند، همه چیزهایی که وارد زندگیشان میشود را بپذیرند بهعنوان اراده خداوند و در عشق مقدس. این شبانه، فرزندانی عزیز، همراه شما هستم؛ دعا میکنیم؛ و دعایتان را بر تخت پسر من در آسمان حمل میکنم. اکنون براتان مبارکتی مادرانه ایمیده." او ناپدید شد.