سلام بر دل تو!
پسرم، درد قلب مادرت را ببیند. ببین چه چیزی روی آن آویخته شده است:
من یک شمشیر ترسناک دیدهام که بر دل پاکیزه مریم حکاکی شده بود. ناگهان، شمشیر برداشته شد و زخم بزرگی باقی ماند به گونهای که قلب مادر ما را دو قسمت کرده است.
کلیسای پسر الهیم من در دو بخش تقسیم میشود و دلم از درد شکسته شده است. برای آن فرزندان گریهام که علیه خدا و آسمان شورش کردند، حقیقتهای ابدی او را قبول نکردند یا به قوانین الهیاش اطاعت ننمودند.
فقط روحهایی که میدانستند چگونه با قربانی کردن خود و رنج دادن از ارادهٔ خودشها تعویض کنند، زخم عمیقی را درمان خواهند کرد که بر دل پاک و مقدس مادری من و در قلب مقدس و الهی پسرم عیسی وارد شده است.
کلیسا توسط تیرهای مسموم شیطان مجروح شده است. حالا یک زخم بزرگ در کلیسا باز شده است: زخمی از تقسیم، که درون او جنگ روحانی بزرگی بین خوب و بد، حقیقت و دگرگویی، فرزندان خدا و آنهایی را ایجاد خواهد کرد که به پروردگار وفادار هستند و دستنشاندههای شیطان که مانند علف هرز میان خوبیها قرار گرفتهاند تا نابود کنند، اشتباه بزنند و ایمان از بین بروند، تا گلهٔ نور الهی و نعمت خدا را بیابد و هلاک شود.
اما خدا به کمک آنهایی خواهد آمد که وفادار به قوانین و تعلیمات او هستند، قوی و ثابت در آزمونها و دشواریهای خودند، ایمانشان یا عشقشان به او را خیانت نخواهم کرد. فرشتگانش را برای بریدن و از بین بردن هر علف بدی فرستاده خواهد شد که میان آنها رشد کرده است، آنها را با نفس الهیش خشک میکند و در آتش ابدی سوزاند، جایی که گریه و دندانقوچی وجود دارد.
دوزخ ابدیست و محل نهایی برای نافرمانیها و کفریها است، مکانی برای مجازات همه غرور انسانی و بدکاری است.
دل دردناک من را آرام بگیر تا دل پسر الهیمم خوشحال شود، زیرا او بسیار دوست دارد آنهایی که مرا احترام میگذارند و به عنوان مادرشان قبول میکنند.
برکت تو باشه!