یسوعت تنها دو راه میداند: اولین راه، راه برنامههای من در حقیقت کامل است. دومین راه، راه با شر است.
این چیزیست که یسوعت آن را مینامد: شیطان مالک شدهاست. این تعقیب است. علامتی همیشه این است که ذهن ابری است. این افراد در اطراف خود گردش میکنند. سپس خودپرستان هستند، در ذهنی که برای دیگران جایی نیست. آنها بیخبرانه به مردم دیگری بار اندازند که قصد کمک کردن دارند. این افراد زودی از آنها دور خواهند شد تا بتوانند و بخواهند خودشون را محافظت کنند. پس از آن، یک انزوا کامل از خیرخواهانی که من را دوست دارن رخ میدهد. اکنون مردم مالک شده توسط روح شر به عمق بیشتری در گودال رفتهاند.
چندین جان فدای وجود دارند که این افراد را مراقبت میکنند. غیر از آن، آنها گم خواهندن و سعی برای محکومیت ابدی خواهن داشت. این جانهای فدا بسیار رنج جسمانی و روانی تجربه خواهن کرد تا کاملاً تسلیم شوند و زندگی خود را قربان کنند. با کمک این جانها بسیاری به توبه میرسند. سپس آسمون را کامل دوست دارن و وظایف برمیگزیند که دوباره سعی در نجات چندین روح دارند. آنها بعداً مضاعفان خواهندن.
چیزی نخواهی دید. هیچ موفقیتی. من شکستهایت رو میبینم و این شکستها را حاصلخورده میکنم. همه چیز خودتو به من تسلیم کن. چیزی انجام نمی�دی. یاد بگیر که تو هیچ چیستی. همیشه از این آگاه باش.
خودت رو قبول کن. دیگران را نپرسید تا تویو فهمند. چند نفری هستند که با محدودیتها و ضعفهایت دوست دارن. بیشتر مردم فقط میخواهن برای مدتی در تماس انسانی باشن تو. اگر به مردم اعتماد کردی، تنهایی بزرگی تجربه خواهی کرد. به یسوعت اعتماد کن که همه چیز رو از عشقش برات میدهد. من اول خودتو عاشقم کن. تنها پس از آن میتوانست یاد بگیری دیگران را دوست داری. عشقی که در خواستار هستی، از من دریافت کن.