پیام‌هایی از منابع مختلف

 

۲۰۲۵ اوت ۲۶, سه‌شنبه

سقوط بسیاری از ارواح به جهنم

پیامی از جانب خداوند پدر به والنتینا پاپاگنا در سیدنی، استرالیا در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵

 

این صبح، فرشته آمد و مرا با گروهی آدم برد که همه در صف بیرون یک کلیسای کوچک فروتن ایستاده بودند.

از آن‌ها پرسیدم، «شماها منتظر چی هستید؟»

جواب دادند، «منتظر کشیش هستیم تا به ما اعتراف بگیری—یک کشیش خوب داره که اعتراف می‌گیره.»

گفتم، «اوه، من هم باید برم اعتراف کنم.»

ناگهان متوجه شدم این آدم‌ها میان و میرن، بعد دوباره توقف می‌کنن و محو میشن.

وقتی وارد کلیسا شدم، روی یک نیمکت زانو زدم و فکر کردم، «تا اینجا اومدم، برم اعتراف کنم.»

یه دفعه در صندوق اعتراف باز شد و فکر کردم کشیشی ظاهر شده. مهربانانه دست منو گرفت و توی دستش نگه داشت و با صدای آهسته گفت، «من خدای پدر تو هستم. می‌خوام باهات صحبت کنم.» با یک اشاره‌ی دستش گفت، «بهشون گفتم برن»، در مورد همه آدم‌های دیگه.

«تو به اعتراف نیاز نداری. من فقط میخوام باهات حرف بزنم، ازت گله‌گذاری کنم,» گفت.

«می‌دونی، خیلی غمگینم. دیدی؟ یک کشیش خوب (پدر یانز کالن) برات فرستادم که تو زندگیت می‌شناختیش. اون رو فرستادم تا بهت شجاعت بده و روحیه اتو بالا ببره. ولی بهت میگم، پیام‌هایی که از آسمون دریافت میکنی معتبر هستن، اما متاسفانه دنیا نادیده‌شون می‌گیره. خیلی سردرگمی وجود داره، خیلی شرارت هست. ولی باید بهت بگم که اوضاع دنیا انقدر بده الان که آدم‌های زیادی دارن می‌میرن و تعداد زیادی‌شون هم به جهنم میرن، چون بدون توبه از دنیا میرن.»

وقتی این حرف‌ها رو شنیدم، خیلی غمگین شدم. گفتم، «پدر، این وحشتناکه!»

گفت، «اونا نمی‌خوان منو بشناسند، از فیض و برکت‌های من امتناع می‌کنن و متاسفانه دنیا همینطور ادامه داره. هنوز بلای زیادی به سرت میاد، ولی یک بیداری در راهه، امیدوار باش و اجازه نده چیزها تو رو دلسرد کنن. به صحبت کردن با مردم ادامه بده و تا جایی که می‌تونی پیش برو. دشمن‌های زیادی داری که برات آرزوی بد می‌کنن. شجاع باش چون همه ما همراهت هستیم و توی آسمون همگی برایت دعا می‌کنند.»

«نگران نباش. ناراحت نشو. الان مردم ولرم هستن و به (پیام‌ها) علاقه‌ای ندارند. آدم‌های زیادی هنوز خواب هستند—قلبشون کاملاً سخت شده. ولی زمان‌هایی میاد که به تو نیاز پیدا می‌کنن و ازت خواهش میکنن کمکشون کنی. به دعا کردن ادامه بده و کلام مقدس من رو اعلام کن که ما بهت یاد میدیم. توی آسمون همگی برایت دعا می‌کنند و ما دوستت داریم. ناامید نشو. به کارت ادامه بده.»

«غذا الان خیلی مهمه تو دنیا. غذا رو زیاد به مردم تبلیغ می‌کنن، و آدم‌ها شکم‌گرا، خودخواه و حریص هستن. فقط فکر میکنن قراره چی بخورند و غذایی که قراره بخورند چقدر خوشمزه‌ست. به فقرا فکر نمی‌کنند. همشون فقط فکر می‌کنند چطور از زندگیشون لذت ببرند، سفر کنند و کارهای دنیوی دیگه انجام بدن.»

وقتی خداوند پدر با من صحبت میکرد، متوجه شدم کنارش، در سمت راستش یک تلفن قدیمی بود. خداوند پدر گفت، «می‌دونی، یه زنگ دارم، باید برم. خیلی سرم شلوغه، مدام دارن از همه جا به من زنگ می‌زنند.»

خداوند پدر گله گذاری میکرد، در حالی که همزمان اومده بود تا به من شجاعت بده.

منبع: ➥ valentina-sydneyseer.com.au

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید